معنی فارسی noisemake

B1

صدا ساز، کسی که باعث ایجاد صدا می‌شود به ویژه در محیط‌های پر سر و صدا.

A person or thing that makes noise.

example
معنی(example):

کودکان اغلب هنگام بازی با هم، صدا ساز می‌شوند.

مثال:

Children often become noisemakers when they play together.

معنی(example):

مهمانی به شادی صدا سازان تبدیل شد با موسیقی بلند.

مثال:

The party turned into a noisemaker's delight with loud music.

معنی فارسی کلمه noisemake

: معنی noisemake به فارسی

صدا ساز، کسی که باعث ایجاد صدا می‌شود به ویژه در محیط‌های پر سر و صدا.