معنی فارسی nom-nomming

A2

فعل غیررسمی که نشان‌دهنده عمل خوردن چیزی با لذت است.

The act of eating something with joy and enthusiasm.

example
معنی(example):

آنها در حال خوردن با لذت چند کلوچه خوشمزه بودند.

مثال:

They were nom-nomming on some delicious cookies.

معنی(example):

کودکان مدام در حال خوردن شیرینی بودند تا اینکه همه تمام شد.

مثال:

The children kept nom-nomming the candy until it was all gone.

معنی فارسی کلمه nom-nomming

: معنی nom-nomming به فارسی

فعل غیررسمی که نشان‌دهنده عمل خوردن چیزی با لذت است.