معنی فارسی nomadical

B1

مربوط به یا نشان‌دهنده زندگی نُمادی و جابجایی مداوم.

Pertaining to or characteristic of nomads; indicative of a lifestyle of constant movement.

example
معنی(example):

روح نُمادیش او را به کاوش در مکان‌های جدید سوق می‌دهد.

مثال:

Her nomadical spirit drives her to explore new places.

معنی(example):

او از سبک زندگی نُمادیش لذت می‌برد، همیشه در حال سفر است.

مثال:

He enjoys the nomadical way of life, always traveling.

معنی فارسی کلمه nomadical

: معنی nomadical به فارسی

مربوط به یا نشان‌دهنده زندگی نُمادی و جابجایی مداوم.