معنی فارسی nonaccompanying
B1غیرهمراه، در مواقعی که چیزی به تنهایی ارائه میشود بدون اینکه چیز دیگری ارائه شود.
Not accompanying; not accompanied by something else.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گزارش بدون هیچ نمودار یا گرافی ارائه شد.
مثال:
The report was submitted nonaccompanying any charts or graphs.
معنی(example):
اظهارات غیرهمراه او باعث شد که گفتگو احساس ناقص بودن کند.
مثال:
Her nonaccompanying remarks made the conversation feel incomplete.
معنی فارسی کلمه nonaccompanying
:
غیرهمراه، در مواقعی که چیزی به تنهایی ارائه میشود بدون اینکه چیز دیگری ارائه شود.