معنی فارسی nonadjectivally
B1به طرز غیر وصفی معنای موضوع را بیان کردن بدون استفاده از صفات.
In a manner that does not involve adjectives.
- OTHER
example
معنی(example):
او ایدههایش را به صورت غیر وصفی بیان کرد و بر اقدامات به جای ویژگیها تمرکز کرد.
مثال:
She expressed her ideas nonadjectivally, focusing on the actions instead of qualities.
معنی(example):
گزارش به صورت غیر وصفی نوشته شده بود و بر واقعیتها بیشتر از توصیفها تأکید داشت.
مثال:
The report was written nonadjectivally, emphasizing facts more than descriptions.
معنی فارسی کلمه nonadjectivally
:
به طرز غیر وصفی معنای موضوع را بیان کردن بدون استفاده از صفات.