معنی فارسی nonadjudicatively

B1

به شیوه‌ای که در آن قضاوت یا تصمیم‌گیری رسمی در کار نباشد، اشاره دارد.

In a manner that does not involve formal adjudication.

example
معنی(example):

اختلافات به صورت غیرقضاوتی مدیریت شد تا روابط حفظ شود.

مثال:

The disputes were handled nonadjudicatively to preserve relationships.

معنی(example):

او مسائل را به صورت غیرقضاوتی توضیح داد و از هرگونه درگیری خودداری کرد.

مثال:

She explained the issues nonadjudicatively, avoiding any confrontations.

معنی فارسی کلمه nonadjudicatively

: معنی nonadjudicatively به فارسی

به شیوه‌ای که در آن قضاوت یا تصمیم‌گیری رسمی در کار نباشد، اشاره دارد.