معنی فارسی nonadvertency
B1عدم تبلیغ، عدم جلب توجه یا اطلاع رسانی به دیگران درباره یک موضوع خاص.
The state of not attracting attention or advertising.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تبلیغ سیاست منجر به ابهام در میان کاربران شد.
مثال:
The nonadvertency of the policy led to confusion among users.
معنی(example):
عدم تبلیغ او در کارش به این معنی بود که هرگز پروژههای خود را معرفی نکرد.
مثال:
His nonadvertency in his work meant he never promoted his own projects.
معنی فارسی کلمه nonadvertency
:
عدم تبلیغ، عدم جلب توجه یا اطلاع رسانی به دیگران درباره یک موضوع خاص.