معنی فارسی nonanalytically

B1

به‌طور غیرتحلیلی، اشاره به رویکردی دارد که بر روی روش‌های تحلیلی متمرکز نیست.

In a manner that does not involve analytical thinking or methods.

example
معنی(example):

او به مسئله به‌طور غیرتحلیلی پرداخت و بر احساسات فوری به جای داده‌ها تمرکز کرد.

مثال:

She addressed the problem nonanalytically, focusing on immediate feelings rather than data.

معنی(example):

تفکر غیرتحلیلی می‌تواند خلاقیت و خودانگیختگی را پرورش دهد.

مثال:

Thinking nonanalytically can foster creativity and spontaneity.

معنی فارسی کلمه nonanalytically

: معنی nonanalytically به فارسی

به‌طور غیرتحلیلی، اشاره به رویکردی دارد که بر روی روش‌های تحلیلی متمرکز نیست.