معنی فارسی nonattainable

B2

غیرقابل دستیابی، به وضعیت یا هدفی اطلاق می‌شود که رسیدن به آن امکان‌پذیر نیست.

Not able to be achieved or reached.

example
معنی(example):

اهداف که او برای خود تعیین کرده بود، به نظر غیرقابل دستیابی می‌رسید.

مثال:

The goals he set for himself seemed nonattainable.

معنی(example):

بسیاری او را به خاطر شرایط کنونی‌اش، به خاطر آرزوهای شغلی‌اش غیرقابل دستیابی می‌دانند.

مثال:

Many consider her career aspirations to be nonattainable given her current circumstances.

معنی فارسی کلمه nonattainable

: معنی nonattainable به فارسی

غیرقابل دستیابی، به وضعیت یا هدفی اطلاق می‌شود که رسیدن به آن امکان‌پذیر نیست.