معنی فارسی nonautobiographically

B1

به شیوه‌ای که به تجربه‌های شخصی نویسنده مربوط نباشد.

In a manner that does not relate to the author's own life or experiences.

example
معنی(example):

نویسنده به صورت غیر خودنوشت نوشت و اجازه داد تا آزادی خلاق داشته باشد.

مثال:

The author wrote nonautobiographically, allowing for creative freedom.

معنی(example):

او به موضوع به صورت غیر خودنوشت پرداخته تا از تعصب جلوگیری کند.

مثال:

She approached the subject nonautobiographically to avoid bias.

معنی فارسی کلمه nonautobiographically

: معنی nonautobiographically به فارسی

به شیوه‌ای که به تجربه‌های شخصی نویسنده مربوط نباشد.