معنی فارسی nonbigotedly
B1به طور غیرتعصبی، با عدم بروز تعصب و پیشداوری در رفتار یا گفتار.
In a manner that is free from prejudice or bias.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به بحث بهطور غیرتعصبی نزدیک شد و همه نظرات را خوشآمد گفت.
مثال:
She approached the discussion nonbigotedly, welcoming all opinions.
معنی(example):
آنها اغلب ایدههای خود را بهطور غیرتعصبی در جلسات به اشتراک میگذارند.
مثال:
They often nonbigotedly share their ideas in meetings.
معنی فارسی کلمه nonbigotedly
:
به طور غیرتعصبی، با عدم بروز تعصب و پیشداوری در رفتار یا گفتار.