معنی فارسی nonblindingly

B1

به‌طور غیر خیره‌کننده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن نور یا رفتار کسی به گونه‌ای است که آزاردهنده نیست.

In a manner that does not cause glare or discomfort; often used to describe gentle light or a soft demeanor.

example
معنی(example):

او به طور غیر خیره‌کننده‌ای به همه در اتاق لبخند زد.

مثال:

She smiled nonblindingly at everyone in the room.

معنی(example):

نور به طور غیر خیره‌کننده‌ای تابید و دیدن را راحت کرد.

مثال:

The light shone nonblindingly, making it comfortable to see.

معنی فارسی کلمه nonblindingly

: معنی nonblindingly به فارسی

به‌طور غیر خیره‌کننده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن نور یا رفتار کسی به گونه‌ای است که آزاردهنده نیست.