معنی فارسی noncommunicant
B1شخصی که در مراسم کمون شرکت نمیکند، معمولاً به دلایل شخصی یا مذهبی.
A person who does not participate in communion.
- noun
noun
معنی(noun):
One who is not a communicant.
example
معنی(example):
یک غیرمشارکتکننده ممکن است به خدمات کلیسا برود اما از کمون استفاده نکند.
مثال:
A noncommunicant may attend church services but not take communion.
معنی(example):
غیرمشارکتکننده به مراسم خوشآمد گفته شد.
مثال:
The noncommunicant was welcomed into the service.
معنی فارسی کلمه noncommunicant
:
شخصی که در مراسم کمون شرکت نمیکند، معمولاً به دلایل شخصی یا مذهبی.