معنی فارسی nonconcordant
B1عدم توافق، به معنای عدم هماهنگی یا همخوانی بین دو یا چند چیز.
Not in agreement or harmony.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نتایج آزمایش با انتظارات همخوانی نداشت.
مثال:
The test results were nonconcordant with the expectations.
معنی(example):
نظرات او با نظرات گروه همخوانی نداشت.
مثال:
Her views were nonconcordant with the group’s opinions.
معنی فارسی کلمه nonconcordant
:
عدم توافق، به معنای عدم هماهنگی یا همخوانی بین دو یا چند چیز.