معنی فارسی nonconcur
B1عدم توافق یا عدم همراستایی با یک نظر یا پیشنهاد.
To disagree or not to agree with something.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته تصمیم گرفت با این پیشنهاد موافقت نکند.
مثال:
The committee decided to nonconcur with the proposal.
معنی(example):
چندین عضو تصمیم به عدم توافق در فرآیند رأیگیری گرفتند.
مثال:
Several members chose to nonconcur on the voting process.
معنی فارسی کلمه nonconcur
:
عدم توافق یا عدم همراستایی با یک نظر یا پیشنهاد.