معنی فارسی nonconducive
B1غیرمساعد، به شرایطی اشاره دارد که به پیشرفت یا توسعه کمک نمیکند.
Not providing the right conditions for something to happen.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط پر سر و صدا برای مطالعه غیرمساعد است.
مثال:
The noisy environment is nonconducive to studying.
معنی(example):
نگرش او برای کار گروهی غیرمساعد بود.
مثال:
His attitude was nonconducive to teamwork.
معنی فارسی کلمه nonconducive
:
غیرمساعد، به شرایطی اشاره دارد که به پیشرفت یا توسعه کمک نمیکند.