معنی فارسی nonconjunctive
B1غیرهمبسته به وضعیتی اشاره دارد که در آن اجزا به هم مرتبط نمیشوند.
Not connected or joined together; lacking conjunction.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبک غیرهمبسته او نوشتار او را منحصر به فرد میکند.
مثال:
Her nonconjunctive style makes her writing unique.
معنی(example):
او در استدلالهای خود به استدلال غیرهمبسته تمایل دارد.
مثال:
He prefers nonconjunctive reasoning in his arguments.
معنی فارسی کلمه nonconjunctive
:
غیرهمبسته به وضعیتی اشاره دارد که در آن اجزا به هم مرتبط نمیشوند.