معنی فارسی nonconsistorial
B1غیرکنسیستوری، به مسائلی اطلاق میشود که به ساختارهای رسمی کلیسا یا سازمانهای مذهبی مربوط نمیشود.
Not relating to or controlled by a church council or similar governing body.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جلسات غیرکنسیستوری خارج از حاکمیت سنتی کلیسا برگزار میشوند.
مثال:
The nonconsistorial meetings are held outside traditional church governance.
معنی(example):
رویکرد غیرکنسیستوری آنها آزادی بیشتری در تصمیمگیری فراهم کرد.
مثال:
Their nonconsistorial approach allowed for more freedom in decision-making.
معنی فارسی کلمه nonconsistorial
:
غیرکنسیستوری، به مسائلی اطلاق میشود که به ساختارهای رسمی کلیسا یا سازمانهای مذهبی مربوط نمیشود.