معنی فارسی noncorrosive
B2به معنای عدم آسیب رساندن یا خورندگی به مواد، به ویژه هنگام استفاده.
Not capable of causing corrosion; safe for various materials in use.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محلول تمیزکننده غیرخوردهکننده است و آن را برای تمام سطوح ایمن میسازد.
مثال:
The cleaning solution is noncorrosive, making it safe for all surfaces.
معنی(example):
برای یک نتیجه ماندگارتر، از یک درزگیر غیرخوردهکننده استفاده کنید.
مثال:
Choose a noncorrosive sealant for a longer-lasting result.
معنی فارسی کلمه noncorrosive
:
به معنای عدم آسیب رساندن یا خورندگی به مواد، به ویژه هنگام استفاده.