معنی فارسی noncorruptibility
B1عدم فساد، ویژگیای که نشاندهنده عدم فساد یا فسادپذیری است.
The quality of being incapable of being corrupted.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم فساد قاضیها برای عدالت حیاتی است.
مثال:
The noncorruptibility of judges is vital for justice.
معنی(example):
تلاشها برای اطمینان از عدم فساد در حال انجام است.
مثال:
Efforts to ensure noncorruptibility are ongoing.
معنی فارسی کلمه noncorruptibility
:
عدم فساد، ویژگیای که نشاندهنده عدم فساد یا فسادپذیری است.