معنی فارسی noncosmopolitism
B1غیرجهانیگرایی به رویکرد یا فلسفهای نانجام میشود که از تعامل با سایر فرهنگها جلوگیری میکند.
The philosophy or approach that prevents interaction with other cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرجهانیگرایی میتواند به دیدگاه باریک منجر شود.
مثال:
Noncosmopolitism can lead to a narrow worldview.
معنی(example):
غیرجهانیگرایی جامعه در سنتهای آنها مشهود بود.
مثال:
The noncosmopolitism of the community was evident in their traditions.
معنی فارسی کلمه noncosmopolitism
:
غیرجهانیگرایی به رویکرد یا فلسفهای نانجام میشود که از تعامل با سایر فرهنگها جلوگیری میکند.