معنی فارسی noncosmopolite
B1غیرجهانی به شخصی اطلاق میشود که با فرهنگهای مختلف آشنا نیست و در یک محیط محدود زندگی میکند.
A person who is not familiar with or does not associate with various cultures or lifestyles.
- NOUN
example
معنی(example):
او در شهر بزرگ احساس کرد که یک غیرجهانی است.
مثال:
He felt like a noncosmopolite in the big city.
معنی(example):
او به عنوان یک غیرجهانی، شهر کوچکش را ترجیح میداد.
مثال:
Being a noncosmopolite, she preferred her small town.
معنی فارسی کلمه noncosmopolite
:
غیرجهانی به شخصی اطلاق میشود که با فرهنگهای مختلف آشنا نیست و در یک محیط محدود زندگی میکند.