معنی فارسی noncruciformly
B1به روشی غیرصلیبی، اشاره به رویکردی که به صورت غیرمتعارف یا غیرسنتی باشد.
In a manner that does not involve a cruciform shape or approach.
- ADVERB
example
معنی(example):
این مفهوم به گونهای غیرصلیبی توسعه یافت تا خلاقیت را پرورش دهد.
مثال:
The concept was developed noncruciformly to foster creativity.
معنی(example):
آنها به مسأله به صورت غیرصلیبی پرداختند تا راهحلهای جدیدی را جستجو کنند.
مثال:
They approached the problem noncruciformly to explore new solutions.
معنی فارسی کلمه noncruciformly
:
به روشی غیرصلیبی، اشاره به رویکردی که به صورت غیرمتعارف یا غیرسنتی باشد.