معنی فارسی nondeafeningly
B1به شکلی غیرکَکورکننده، کمصدا یا آرام.
In a way that does not render one deaf; quietly or subtly.
- ADVERB
example
معنی(example):
ماشین غیرکَکورکننده عبور کرد و به سختی صدایی ایجاد کرد.
مثال:
The car drove by nondeafeningly, hardly making a noise.
معنی(example):
او غیرکَکورکننده صحبت کرد تا اطمینان حاصل کند که همه راحت هستند.
مثال:
He spoke nondeafeningly, ensuring everyone's comfort.
معنی فارسی کلمه nondeafeningly
:
به شکلی غیرکَکورکننده، کمصدا یا آرام.