معنی فارسی nondictatorialness
B1عدم استبدادی بودن، ویژگی یا حالت نداشتن قدرت استبدادی و اختیارات مطلق در یک سازمان یا گروه.
The quality of not exercising absolute control or authority; a non-authoritarian nature.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم استبدادی بودن گروه باعث تشویق بحث آزاد در میان همه اعضا شد.
مثال:
The group's nondictatorialness encouraged open discussion among all members.
معنی(example):
عدم استبدادی بودن یک رهبر میتواند نوآوری و خلاقیت را ترویج دهد.
مثال:
A leader's nondictatorialness can foster innovation and creativity.
معنی فارسی کلمه nondictatorialness
:
عدم استبدادی بودن، ویژگی یا حالت نداشتن قدرت استبدادی و اختیارات مطلق در یک سازمان یا گروه.