معنی فارسی nondiffusibly

B1

به شکل یا طریقی که در آن چیزی پخش یا پراکنده نمی‌شود.

In a manner that does not allow for diffusion or spreading.

example
معنی(example):

جوهر به‌صورت غیرپخش‌شونده خشک می‌شود و خطوط تیز آن حفظ می‌شود.

مثال:

The ink dries nondiffusibly, retaining its sharp lines.

معنی(example):

در این آزمایش، مایع به صورت غیرپخش‌شونده در فضاهای محصور رفتار می‌کند.

مثال:

In this experiment, the liquid behaves nondiffusibly in confined spaces.

معنی فارسی کلمه nondiffusibly

: معنی nondiffusibly به فارسی

به شکل یا طریقی که در آن چیزی پخش یا پراکنده نمی‌شود.