معنی فارسی nondissolving
B1نندیسولونگ به معنای چیزی است که در مایعات حل نمیشود.
Not capable of dissolving in a solvent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده در آب حل نمیشود و به حالت جامد باقی میماند.
مثال:
The substance is nondissolving in water, remaining solid throughout.
معنی(example):
ما برای پروژه به مواد غیر حل شونده نیاز داریم، به ویژه برای پشتیبانی سازه.
مثال:
We need nondissolving materials for the project, especially for structural support.
معنی فارسی کلمه nondissolving
:
نندیسولونگ به معنای چیزی است که در مایعات حل نمیشود.