معنی فارسی nondistracting
B1بدون حواسپرتی، محیط یا چیزی که موجب حواسپرتی نشود.
Not causing distraction.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط آرام و بدون حواسپرتی بود که به او اجازه میداد تمرکز کند.
مثال:
The environment was calm and nondistracting, allowing him to focus.
معنی(example):
او پسزمینهای بدون حواسپرتی برای تماس ویدئوییاش انتخاب کرد.
مثال:
She chose a nondistracting background for her video call.
معنی فارسی کلمه nondistracting
:
بدون حواسپرتی، محیط یا چیزی که موجب حواسپرتی نشود.