معنی فارسی nondualistically

B1

به طرز غیردوگانه به شیوه‌ای اشاره دارد که دوگانگی را نادیده می‌گیرد.

In a manner that transcends duality.

example
معنی(example):

او وقایع را به‌طور غیردوگانه تفسیر کرد و همه‌جا ارتباطاتی دید.

مثال:

She interpreted the events nondualistically, seeing connections everywhere.

معنی(example):

هنرمند به طور غیردوگانه نقاشی کرد و رنگ‌ها را ادغام کرد تا همبستگی را بیان کند.

مثال:

The artist painted nondualistically, blending colors to express unity.

معنی فارسی کلمه nondualistically

: معنی nondualistically به فارسی

به طرز غیردوگانه به شیوه‌ای اشاره دارد که دوگانگی را نادیده می‌گیرد.