معنی فارسی nondynastical
B1غیر دیناستیکال به وضعیتی اشاره دارد که در آن تصمیمات به نفع یک سلسله خاص نیست.
Not pertaining to or characterized by a dynasty; lacking hereditary authority.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصمیمات اتخاذ شده غیر دیناستیکال بودند و هیچ خانواده اشرافی را نسبت به دیگران مورد لطف قرار نمیدادند.
مثال:
The decisions made were nondynastical, not favoring any noble family over others.
معنی(example):
در یک حکومت غیر دیناستیکال، انتظار میرود که رهبران به منافع عمومی عمل کنند.
مثال:
In a nondynastical government, leaders are expected to act in the public interest.
معنی فارسی کلمه nondynastical
:
غیر دیناستیکال به وضعیتی اشاره دارد که در آن تصمیمات به نفع یک سلسله خاص نیست.