معنی فارسی none too —

B1

بیان‌کننده میزان کم چیزی، معمولاً به صورت منفی.

Not very; not particularly.

example
معنی(example):

در مورد این خبر، چندان خوشحال نبودم.

مثال:

I felt none too happy about the news.

معنی(example):

او چندان تحت تأثیر اجرا قرار نگرفت.

مثال:

She was none too impressed by the performance.

معنی فارسی کلمه none too —

: معنی none too — به فارسی

بیان‌کننده میزان کم چیزی، معمولاً به صورت منفی.