معنی فارسی noneclipsing

B1

به معنای عدم سایه‌اندازی یا محو کردن؛ اشاره به کیفیتی که در آن هیچ چیزی بر چیز دیگر غلبه نمی‌کند.

Not overshadowing or diminishing the significance of others.

example
معنی(example):

سبک او غیرسایه‌دار است و به دیگران اجازه می‌دهد به طور برابر درخشان باشند.

مثال:

Her style is noneclipsing, allowing others to shine equally.

معنی(example):

طراحی غیرسایه‌دار بود و همه عناصر را قابل تقدیر می‌کرد.

مثال:

The design was noneclipsing, enabling all elements to be appreciated.

معنی فارسی کلمه noneclipsing

: معنی noneclipsing به فارسی

به معنای عدم سایه‌اندازی یا محو کردن؛ اشاره به کیفیتی که در آن هیچ چیزی بر چیز دیگر غلبه نمی‌کند.