معنی فارسی nonedible
B1غیرقابلخوردن، به چیزهایی که به عنوان غذا قابل مصرف نیستند، اشاره دارد.
Not fit for consumption; inedible.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گوجهفرنگیها به عنوان غیرقابلخوردن علامتگذاری شده بودند و نباید مصرف میشدند.
مثال:
The mushrooms were labeled as nonedible and should not be consumed.
معنی(example):
گیاهان غیرقابلخوردن در صورت بلعیده شدن میتوانند سمی باشند.
مثال:
Nonedible plants can be toxic if ingested.
معنی فارسی کلمه nonedible
:
غیرقابلخوردن، به چیزهایی که به عنوان غذا قابل مصرف نیستند، اشاره دارد.