معنی فارسی nonedibness
B1غیرقابلخوردنی، وضعیتی است که به چیزی اشاره دارد که نمیتوان بهعنوان غذا مصرف کرد.
The condition of being inedible.
- NOUN
example
معنی(example):
تحقیقات در مورد غیرقابلخوردن بودن برخی غذاهای مصنوعی وجود دارد.
مثال:
There are studies on the nonedibness of certain artificial foods.
معنی(example):
غیرقابلخوردن بودن این ماده نگرانیای برای مصرفکنندگان بود.
مثال:
The nonedibness of the substance was a concern for the consumers.
معنی فارسی کلمه nonedibness
:
غیرقابلخوردنی، وضعیتی است که به چیزی اشاره دارد که نمیتوان بهعنوان غذا مصرف کرد.