معنی فارسی nonembarkation

B1

عدم سوار شدن؛ حالتی که در آن افراد از سوار شدن به وسیله نقلیه یا کشتی منع می‌شوند.

The act or fact of not boarding or embarking on a vehicle or craft.

example
معنی(example):

به دلیل وضعیت آب و هوا، هیچ مسافری در بندر سوار نشد.

مثال:

Due to bad weather, there was a nonembarkation of passengers at the port.

معنی(example):

عدم سوار شدن برای ایمنی در طول طوفان ضروری بود.

مثال:

Nonembarkation was necessary for safety during the storm.

معنی فارسی کلمه nonembarkation

: معنی nonembarkation به فارسی

عدم سوار شدن؛ حالتی که در آن افراد از سوار شدن به وسیله نقلیه یا کشتی منع می‌شوند.