معنی فارسی nonembellishing
B1غیر تزئینی؛ شیوهای که در آن چیزی اضافه نشده یا زیباتر نشده باشد.
Not making something more attractive or appealing; presented in an unadorned fashion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد او به داستانگویی که بدون تزئین بود، تازگی داشت.
مثال:
His nonembellishing approach to storytelling was refreshing.
معنی(example):
توصیفهای غیر تزئینی معمولاً تأثیر بیشتری دارند.
مثال:
Nonembellishing descriptions are often more impactful.
معنی فارسی کلمه nonembellishing
:
غیر تزئینی؛ شیوهای که در آن چیزی اضافه نشده یا زیباتر نشده باشد.