معنی فارسی nonemotiveness

B1

عدم بروز احساسات، وابستگی به حقایق و داده‌ها به جای احساسات.

The quality of lacking emotional involvement; neutrality in expression.

example
معنی(example):

عدم احساسی بودن نوشتار او در دایره‌های دانشگاهی مورد قدردانی قرار می‌گیرد.

مثال:

The nonemotiveness of her writing is appreciated in academic circles.

معنی(example):

بسیاری عدم احساسی بودن گزارش‌های رسمی را ترجیح می‌دهند.

مثال:

Many prefer the nonemotiveness of formal reports.

معنی فارسی کلمه nonemotiveness

: معنی nonemotiveness به فارسی

عدم بروز احساسات، وابستگی به حقایق و داده‌ها به جای احساسات.