معنی فارسی nonexigently
B1بدون عجله و فشار، به طوری که هیچ الزامی برای سرعت بخشیدن به کار وجود نداشته باشد.
In a manner that is not demanding or urgent.
- ADVERB
example
معنی(example):
کار بدون عجله و به طور غیرضروری انجام شد.
مثال:
The work was completed nonexigently, without any rush.
معنی(example):
آنها به پروژه به طور غیرضروری نزدیک شدند و وقت خود را گرفتند.
مثال:
They approached the project nonexigently, taking their time.
معنی فارسی کلمه nonexigently
:
بدون عجله و فشار، به طوری که هیچ الزامی برای سرعت بخشیدن به کار وجود نداشته باشد.