معنی فارسی nonfavorably
B1غیرمطلوبانه، به طور منفی، به شکلی که رضایت یا تایید ندارد.
In a manner that is not favorable or advantageous.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پروژه توسط منتقدان به طور غیرمطلوبی دریافت شد.
مثال:
The project was received nonfavorably by the critics.
معنی(example):
در طول پیک نیک ما، هوا به طور غیرمطلوبی تغییر کرد.
مثال:
The weather turned nonfavorably during our picnic.
معنی فارسی کلمه nonfavorably
:
غیرمطلوبانه، به طور منفی، به شکلی که رضایت یا تایید ندارد.