معنی فارسی nonfavorite
B1غیرمورد علاقه، چیزی که ترجیح داده نمیشود یا انتخاب نخست نیست.
Something that is not favored or preferred.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکلات مورد علاقه من است، اما وانیل یک غیرمورد علاقه است.
مثال:
Chocolate is my favorite, but vanilla is a nonfavorite.
معنی(example):
بازیکن غیرمورد علاقه تیم هنوز هم موفق شد مربی را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال:
The team's nonfavorite player still managed to impress the coach.
معنی فارسی کلمه nonfavorite
:
غیرمورد علاقه، چیزی که ترجیح داده نمیشود یا انتخاب نخست نیست.