معنی فارسی nonfealties
B1عدم وفاداری، فقدان وفاداری در میان گروههای مختلف.
Instances of lack of loyalty or fealty.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم وفاداریهای ابراز شده در طول جلسه باعث ایجاد شکاف شد.
مثال:
The nonfealties expressed during the meeting caused a rift.
معنی(example):
عدم وفاداری در میان همپیمانان میتواند منجر به درگیریها شود.
مثال:
Nonfealties among allies can lead to conflicts.
معنی فارسی کلمه nonfealties
:
عدم وفاداری، فقدان وفاداری در میان گروههای مختلف.