معنی فارسی nonhistrionical

B1

غیرنمایشی، بیانگر ماهیتی که احساسات را به صورت افراطی نشان نمی‌دهد.

Describing a manner that is not overly expressive or dramatic.

example
معنی(example):

رویکرد غیرنمایشی او جلسه را پربازده‌تر کرد.

مثال:

Her nonhistrionical approach made the meeting more productive.

معنی(example):

رفتار غیرنمایشی تیم به آنها کمک کرد تا متمرکز بمانند.

مثال:

The nonhistrionical behavior of the team helped them stay focused.

معنی فارسی کلمه nonhistrionical

: معنی nonhistrionical به فارسی

غیرنمایشی، بیانگر ماهیتی که احساسات را به صورت افراطی نشان نمی‌دهد.