معنی فارسی nonhouseholder
B1بغیر خانهدار، فردی که در یک ساختار خانوادگی سنتی زندگی نمیکند.
A person who does not live in a household or who is not a head of household.
- NOUN
example
معنی(example):
او به دلیل سبک زندگیاش خود را غیر خانهدار میداند.
مثال:
She identifies as a nonhouseholder due to her lifestyle.
معنی(example):
غیر خانهداران اغلب انعطافپذیری بیشتری در زندگی دارند.
مثال:
Nonhouseholders often have more flexibility in their lives.
معنی فارسی کلمه nonhouseholder
:
بغیر خانهدار، فردی که در یک ساختار خانوادگی سنتی زندگی نمیکند.