معنی فارسی nonidolatrously
B1به شکل غیر پرستشگرانه، به روشی که در آن تحسین و پرستش وجود ندارد.
In a manner characterized by a lack of idolatry.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به موضوع غیر پرستشگرانه نزدیک شد و بر حقایق به جای احساسات تمرکز کرد.
مثال:
She approached the topic nonidolatrously, focusing on facts rather than emotions.
معنی(example):
بحث درباره هنر به صورت غیر پرستشگرانه میتواند به درک بیشتری از زمینه آن منجر شود.
مثال:
Discussing art nonidolatrously can lead to a greater understanding of its context.
معنی فارسی کلمه nonidolatrously
:
به شکل غیر پرستشگرانه، به روشی که در آن تحسین و پرستش وجود ندارد.