معنی فارسی nonidolatrousness

B1

عدم پرستش، ویژگی عدم احترام و پرستش به چیزهای مادی یا نمادها.

The quality or state of being non-idolatrous.

example
معنی(example):

غیر پرستش‌گر بودن او دیدگاه انتقادی او را نسبت به فرهنگ عامه شکل داد.

مثال:

Her nonidolatrousness shaped her critical view of popular culture.

معنی(example):

غیر پرستش‌گر بودن این جنبش بر عقل برتر از اعتقادات بی‌چون و چرا تأکید کرد.

مثال:

The nonidolatrousness of the movement emphasized reason over unwavering beliefs.

معنی فارسی کلمه nonidolatrousness

: معنی nonidolatrousness به فارسی

عدم پرستش، ویژگی عدم احترام و پرستش به چیزهای مادی یا نمادها.