معنی فارسی nonillusively

B1

به شکل غیرتوهمی، که در آن گمراهی وجود ندارد.

In a manner that does not mislead; direct and clear.

example
معنی(example):

او مفهوم را به طور غیرتوهمی توضیح داد و بر حقایق تمرکز کرد.

مثال:

He explained the concept nonillusively, focusing on facts.

معنی(example):

نویسنده به صورت غیرتوهمی نوشت و وضوح را برای خوانندگان تضمین کرد.

مثال:

The author wrote nonillusively, ensuring clarity for readers.

معنی فارسی کلمه nonillusively

: معنی nonillusively به فارسی

به شکل غیرتوهمی، که در آن گمراهی وجود ندارد.