معنی فارسی nonimperative
B1غیردستوری به نوعی گفتار یا نوشتاری اشاره دارد که در آن از دستور یا فرمانهای قاطع استفاده نمیشود.
Not expressing a command; often suggesting or requesting instead.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تن صدایش غیر دستوری بود و پیشنهاد را بیشتر شبیه یک درخواست میکرد.
مثال:
Her tone was nonimperative, making the suggestion feel more like a request.
معنی(example):
بیانات غیر دستوری میتوانند همکاری را تقویت کنند.
مثال:
Nonimperative statements can foster collaboration.
معنی فارسی کلمه nonimperative
:
غیردستوری به نوعی گفتار یا نوشتاری اشاره دارد که در آن از دستور یا فرمانهای قاطع استفاده نمیشود.