معنی فارسی nonimpulsive
B1غیرانفعالی به معنای عدم تمایل به انجام کاری به سرعت و بدون تفکر است.
Not acting quickly and without careful thought.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بسیار غیرانفعالی است و برای تصمیمگیری وقت میگذارد.
مثال:
He is very nonimpulsive and takes his time to make decisions.
معنی(example):
غیرانفعالی بودن به او کمک میکند تا از اشتباهات جلوگیری کند.
مثال:
Being nonimpulsive helps her avoid mistakes.
معنی فارسی کلمه nonimpulsive
:
غیرانفعالی به معنای عدم تمایل به انجام کاری به سرعت و بدون تفکر است.