معنی فارسی noninsular

B1

غیرجزیره‌ای، به معنای عدم جدایی و انزوا، و اشاره به جوامع یا مناطقی که در تعاملات جهانی و اجتماعی فعال هستند.

Not isolated; open to interactions with other cultures or communities.

example
معنی(example):

جامعه غیر جزیره‌ای فرهنگ‌های متنوعی را خوش آمد می‌گوید.

مثال:

The noninsular community welcomes diverse cultures.

معنی(example):

منطقه‌های غیر جزیره‌ای اغلب به تجارت بیشتر متصل هستند.

مثال:

Noninsular regions are often more connected to trade.

معنی فارسی کلمه noninsular

: معنی noninsular به فارسی

غیرجزیره‌ای، به معنای عدم جدایی و انزوا، و اشاره به جوامع یا مناطقی که در تعاملات جهانی و اجتماعی فعال هستند.