معنی فارسی noninsularity
B2عدم جزیرهای، به ویژگی یک جامعه یا منطقه که خارج از انزوا و جدایی عمل میکند، اشاره دارد.
The quality of being open and interconnected with other societies or cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرجزیرهای بودن کشور تبادل فرهنگی را ترویج میدهد.
مثال:
The noninsularity of the country promotes cultural exchange.
معنی(example):
عدم جزیرهای بودن میتواند به همکاری بیشتر بین کشورها منجر شود.
مثال:
Noninsularity can lead to greater cooperation among nations.
معنی فارسی کلمه noninsularity
:
عدم جزیرهای، به ویژگی یک جامعه یا منطقه که خارج از انزوا و جدایی عمل میکند، اشاره دارد.